درباره سپهر معتقد

داستان زندگی من:

درست یک هفته پس از انقلاب ایران در سال 1357 در بیمارستان دادگستری تهران در نزدیکی میدان فردوسی تهران، فرزند چهارم و آخر خانواده ای شدم که “میل به دانستن“، اصیل ترین نیاز آنها بود.

کارتون پسر مبتکر و سریال زندگی مری کوری و رابرت کخ در کنار قصه های مهدی آذریزدی و سپس ردیف نوازی موسیقی ایران نزد استاد حمید تجریشی و نظامی خوانی و حفظ غزلیات سعدی، با وجود ریاضی 87 درصد و فیزیک 78 درصد کنکور بر ریاضی محض، عمران و مکانیک و کامپیوتر چیره شد و معماری شد خواب و خوراک من برای تمام عمر.

دو سه روزی نه بیشتر از بهمن ماه سال 1375 و تحصیل در رشته معماری در دانشگاه دولتی یزد می گذشت که مشرف به محضر سال بالایی در خانه ایشان شدم (!) که پر بود از نقشه و اسکیس و ماکت. اما بین آن همه جذابیت بصری، کتاب روی رادیاتور بود که تا خود صبح یک نفس خواندم و خواندم و خواندم.

عرصه‌های زندگی خصوصی و زندگی جمعی، به سوی یک معماری انسان، نشر دانشگاه تهران (که امروز دیدم که متاسفانه آخرین چاپ آن به 1395 بر می گردد).

سرگی چرمایف و کریستوفر الکساندر و سپس ادوارد تی هال مرا به سمت رویکردهای رفتارشناسی در معماری کشیده بودند و شاگردی با واسطه محضر لویی کان از تلمذ در مکتب دکتر محمود رازجویان پس از سه ترم پی در پی فالگوش کلاس مبانی نظری معماری ایشان به روایت جان لنگ، در سال 1380 آتش زد بر خرمن جانم و پدیدارشناسی کریستین نوربرگ شولتس در مفهوم سکونت هم که اخر سر شد غوز بالا غوز!

همان سال بود که در طلب توسعه تجربه حرفه ای، شرکت کویر معماری کاوش را تاسیس و وارد چند قرارداد با شهرداری یزد و بخش خصوصی شدم.

کشش به رویکرد سیستمی در معماری غلبه کرد بر نمایشنامه/کتاب “نوبت عاشقی” محسن مخملباف (فیلم را اینجا ببینید) و “قبض و بسط تئوریک شریعت” دکتر سروش و شد مقام اول مسابقه ای بین المللی در سال 1381 (2002) در دانشگاه آکسفورد بروکس انگلستان که برای کسب عزت نفس معمارانه به آن نیاز داشتم.

جای-وایلی تازه شروع کرده بود به انتشار کتاب هایی مثل سان-ویند-لایت و یادش به خیر محمد احمدی نژاد نشر خاک که آوانگارد زمانه بود و ناشرین خواب آلوده دانشگاهی تهران و شهید بهشتی و باقیمانده های تلاش مهندسین مشاور جودت و همکاران را یک تنه کنار می زد و خوراک می داد به گرسنگی من: مفاهیم پایه در معماری، تفکر ترسیمی برای معماران و …

پایان نامه فوق لیسانسم در سال 1383 شد مطالعه جریان باد در فضای شهری و تدوین چارچوبه ای برای دخیل کردن ملاحظات معماری همساز با اقلیم در فرآیند طراحی معماری و فضای شهری و جایزه پایان نامه برتر سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور را کسب کرد.

دعوت نامه های اورگون و برکلی و استکهلم ماند و من و نظام وظیفه و تشکیل خانواده. ایام سربازی و حوالی سال 1384 و تدریس در دانشگاه های ولی عصر تهران و مدیریت گروه های معماری و معماری داخلی شعبه ایران دانشگاه های مدیترانه شرقی قبرس و دانشگاه فنی تیف استرالیا و دانشکده معماری دانشگاه هنر تهران، تا سال 1395.

دعوت به سازمان سنجش آموزش کشور برای دو دوره طراحی سوال درس تنظیم شرایط محیطی در کنکور کاردانی به کارشناسی در سال های 1388و 1389 و یک دوره طراح سوال کنکور ورودی سازمان نظام مهندسی کشور در سال 1389 در کنار نزدیک به بیست و دو ترم فعالیت آموزشی و راهبری قریب هزار دانشجو، سرمایه اندوخته ای است که هنوز با ایشان در گوشه کنار دنیا در ارتباطم.

سال 1387 و تاسیس دفتر معماری شخصی که تا به امروز ادامه یافته است.

سال 1392 در تلاش یرای توسعه فعالیت های حرفه ای، به سمت فوق لیسانس دوم در رشته مدیریت سوق داده شدم که منجر به ورود به دوره دکتری مدیریت در سال 1399 شد.

در استقرار “تمامیت” یا “اینتگریتی” در کلیه وجوه زندگی مجدانه می کوشم و روزهای پر اضطراب تحولات کشور را با تحقیق در حوزه “فلسفه معماری” و تمرین آموزه های “زبان زندگی” و “لیدرشیپ” می گذارنم.

پیام های فوری شما را می توانم از طریق پیامک به 09123900073 دریافت کنم و اگر انتظار 24 ساعته دریافت پاسخ شما را کلافه نمی کند، از طریق این فرم با شما در ارتباط خواهم ماند.

سالم، شاد، اصیل و منشاء اثر باشید.

سپهر معتقد

تهران. پاییز هزار و چهارصد و دو