ماهی سیاه کوچولو

سرت که گرم زندگی در برکه کوچک خودت باشد؛ از خیلی چیزها خبر نداری که دلت بخواهد.
نمی دانی دنیای بیرون برکه چیست که هوس کنی.

روز را شب می کنی و فاعل فعلی و بی خیال از آنکه برای چه پا به این هستی گذاشته ای.
معنایی به معنی معنای زندگی برایت بی معنی است.

معماری [کردن] برای ساکنین این برکه؛ لذتی مطبوع و سرشار از سود (و اما ناپایدار) است. وعده سرخرمن عسل و حوری هم که بدهی؛ مشتریانت بیشتر هم می شود!

وای به روزی که ماهی کوچولوهای برکه از آزادی جانوران ساکن اقیانوس با خبر شوند. مگر می‌توانی هر بنجلی را به اسم نقشه و طرح و معماری به آنها غالب کنی؟!
از تو طلب آسایش و معنای زندگی و تعلق خاطر به فضای سکونت می‌کنند؛ نه یک چاردیواری برای نجات از سرما و گرما.

پی نوشت:
فریب ماهی کوچولوی صمد که ساکن دهکده جهانی شده؛ ساده نیست؛ اما همچنان صید و حبس و قتلش راحت.

blank

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *